چگونه شادی عمیق دورنی را به خویشتن خویش فرا بخوانیم

۳۴ بازديد

بسیاری از محققان معتقدند که با استفاده از شش عادت زیر، ما این قدرت را داریم که خوشحال باشیم. یک خوشحالی واقعی!

شما این قدرت را دارید که امروز واقعا شاد باشید. این گفته‌ی گروه بسیاری از پژوهشگران، روانشناسان و مربیان زندگی است که رازهای شادی را آشکار می‌کند. در واقع روانشناسی و پیشنهدات آن فقط بهشرط اجرا و عمل فرد بیمار است که می تواند بر تمای جنبه های زندگی وی تاثیری شگرف و باورنکردنی بگذارد.

آنها می‌گویند شادی واقعی، خیلی بیشتر از یک لبخند بر روی صورت است. در واقع روشی است که ما به دنیا نگاه می‌کنیم. افراد شاد، روی پیروزی‌ها و معجزات کوچک، بیشتر از مشکلات تمرکز می‌کنند و به جای گرفتار شدن در ترس و نگرانی، در هر موقعیتی احتمالات خوب را می‌بینند.

آنها در مقابله با مشکلات، اعتماد بنفس دارند و با هدف زندگی می‌کنند. شما هم می‌توانید این حالت ذهنی را داشته باشید، حتی اگر در حال حاضر در زندگیتان، نا امید هستید. اگر معمولا بدبین هستید یا بمدت طولانی بدبین بوده‌اید، شش عادت زیر را بپذیرید و آنها را بکار ببرید:

 

آمال و آرزوهایتان را به بخت آزمایی ربط ندهید

 

اگر از بسیاری از ما پرسیده شود که چه چیزی ما را خوشحال می‌کند و چه شانس‌هایی باعث تغییر شرایط ما می‌شود، می‌گوییم وقتی خوشحال خواهیم بود که در قرعه کشی برنده شویم، شغل بهتری داشته باشیم یا وزنمان کاهش یابد.

ویلیام فیلیسون، دکتر و روانشناس دانشگاه ویک فارست در وینستون که در مورد شادی مطالعه می‌کند می‌گوید: در جامعه، باور داریم که شادی، چیزی است که از بیرون می‌آید و برای ما اتفاق می‌افتد. اما در واقع، شادی از درون می‌آید و بستگی به این دارد که در مورد زندگیتان چگونه فکر می‌کنید.

مطمئنا رویدادهای بیرونی و اشیاء مادی مانند یک ماشین جدید، یا حقوق بیشتر می‌توانند به شما احساس خوشبختی دهند؛ اما آن احساسات، دائمی نیستند. شما می‌توانید دیدگاهتان را طوری تغییر دهید که چه کاهش وزن، برنده شدن در قرعه کشی یا افزایش حقوق داشته باشید یا نه، احساس آرامش و اعتماد بنفس کنید.

به دنبال آرامش باشید

 

با قبول این عادت شروع کنید: چند دقیقه در روز را در تنهایی و سکوت بگذرانید. سوزان ویلیس، دکتر و مربی زندگی می‌گوید: واقعیت‌های زندگی مدرن، معمولا ما را مجبور به فکر کردن در مورد مسائل نگران کننده می‌کند. مثلا شما درباره‌ی این چیزها فکر می‌کنید: امروز چه کاری باید انجام دهید، ? دقیقه پیش، چه چیزی گفته‌اید یا در مورد تماس تلفنی فردا که نگرانش هستید فکر می‌کنید.

یک زمان ساکت و آرام به شما این امکان را می‌دهد که آن سر و صداها را قطع کنید و متوجه شوید که واقعا چه چیزی برایتان مهم است. سوزان پیشنهاد می‌کند که ساعتتان را ?? دقیقه زودتر از وقت بیداری معمولتان تنظیم کنید (قبل از بیدار شدن اعضای خانواده یا زنگ خوردن تلفن) و به یک اتاق ساکت بروید.

در دفتر وقایع روزانه‌تان چیزی بنویسید، تمرینات تنفسی پاکسازی ذهن انجام دهید یا فقط یک شمع روشن کنید و آرام بنشینید. این تمرین، به شما کمک می‌کند که به دو روش شادی را پیدا کنید.

در مقالات مجله سلامتی و روانشناسی ماورای سلامت به مبحث تمرین های سکوت و مدیتیشن جهت دستیابی به آرامش درونی مفصل تر پرداخته شده است.

اول، جلوی ترشح هورمون‌های استرس مانند آدرنالین و کورتیزول را می‌گیرد. اگر این هورمون‌ها تولید شوند، شما مضطرب، تحریک پذیر و ناراضی می‌شوید.

دوم، پزشکانی که در زمینه‌ی بودیسم و یوگا فعالیت می‌کنند معتقدند هنگامی که یاد بگیرید این نداهای درونی را ساکت کنید، چیز جالبی اتفاق می‌افتد. استفان کوپ، محقق مرکز یوگا و سلامت در لنوکس می‌گوید: هنگامی‌که شما آرام و ساکت هستید، پاسخ سوال «چه چیزی مرا خوشحال می‌کند؟» خود بخود مشخص می‌شود.

در زندگیتان، بدنبال خیر و خوبی باشید

 

کارشناسان می‌گویند اگر می‌خواهید واقعا خوشحال باشید، عادت کنید که در زندگی‌تان بدنبال خوبی باشید. هر روز لیستی از پنج چیزی که دوست دارید و از آن لذت می‌برید تهیه کنید. شاید از چرت زدن روی نیمکت یا در آغوش گرفتن فرزندتان لذت می‌برید یا از اینکه وقت دارید تا با همسرتان شام بخورید، خوشحال و سپاسگزارید.

اینکه چطور این قدردانی را انجام می‌دهید به خودتان بستگی دارد. برخی از کارشناسان توصیه می‌کنند که آن ? چیز را قبل از خواب بنویسید. بنابراین بطور ناخوداگاه با یک احساس مثبت به خواب می‌روید. بعضی دیگر پیشنهاد می‌کنند که قبل از هر وعده‌ی غذایی، در ذهنتان آنها را بررسی کنید. می‌توانید هر روز روی ? چیز ثابت تمرکز کنید یا هر روز یک لیست جدید تهیه کنید.

 

مانند یک دوست، با خودتان رفتار کنید

 

اگر به روش‌های منفی با خودتان صحبت کنید، نمی‌توانید خوشحال باشید. سوزان می‌گوید: چیزهایی که به خودتان می‌گویید، روی اخلاق و بدنتان تاثیر می‌گذارد.

افکار منفی باعث ترشح هورمون‌های استرس می‌شود و در نتیجه احساس بدتری پیدا می‌کنید. بسیاری از ما، یکسری انتقادات تند و خشن داریم که بی وقفه در ذهنمان در جریانند. اگر شما با این نوع صحبت کردن، شانس خود را برای رضایت و آرامش درونی از بین می‌برید، تصمیم بگیرید که با خودتان مانند یک دوست خوب صحبت کنید.

قول دهید که به افکارتان توجه کنید و وقتی متوجه افکار منفی شدید، آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید.

 

کسی را به شام دعوت کنید

 

عادت دیگری که می‌تواند شما را به خوشبختی واقعی برساند، بخشنده بودن است. استفان کوپ می‌گوید: «بودا می‌گفت اگر ما قدرت بخشندگی را برای ایجاد شادی درک می‌کردیم، هرگز به تنهایی غذا نمی‌خوردیم.» او توصیه می‌کند که بیشتر کارهای سخاوتمندانه انجام دهید.

همه‌ی ما انگیزه‌های طبیعی برای بخشندگی داریم. مثلا ممکن است به ذهنتان خطور کند که یک دوست تنها را به شام دعوت کنید، به عمه‌ی پیرتان زنگ بزنید یا برای همکارتان قهوه بگیرید.

شاید بهانه بیاورید که وقت ندارید یا نمی‌خواهید پول خرج کنید. اما دفعه‌ی بعد که یکی از این افکار به ذهنتان رسید، به آن عمل کنید. بخشش، باعث ایجاد شادی می‌شود، هم در کسی که می‌بخشد و هم در گیرنده. آن احساسات خوب می‌توانند بمدت طولانی باقی بمانند.

 

یک لیست از لحظات شاد تهیه کنید

 

در نهایت برای شاد بودن، شما باید استعدادهای خود را بشناسید و هر روز از آنها استفاده کنید. بسیاری از مردم، زندگیشان را صرف تلاش برای رفع نقاط ضعفشان می‌کنند (صفاتی مانند بی نظمی، زود عصبانی شدن یا کمرویی شدید).

بجای اینکه روی نقاط ضعف‌تان تمرکز کنید، برای نقاط قوت‌تان، بیشتر انرژی بگذارید. توجه کنید که وقتی لبخند می‌زنید، در حال انجام چه کاری هستید. حداقل یک هفته، لیستی از این لحظات شاد تهیه کنید و در روز بعد، آنها را مطالعه کنید. تعدادی از لحظات شاد خود را انتخاب کنید و با خودتان قرار بگذارید تا جایی که می‌توانید، آن‌ها را تکرار کنید.

 

 

http://www.wikidot.com/user:info/tobi-metz

https://www.atlasobscura.com/users/tobimetz3

https://trello.com/u/tobimetz3

https://500px.com/p/tobimetz3?view=photos

https://www.tetongravity.com/community/profile/TobiMetz3/

https://www.authorstream.com/TobiMetz3/

https://www.f6s.com/tobi-metz

https://www.intensedebate.com/people/TobiMetz3h

https://www.openlearning.com/u/tobimetz-rilx26/

 

 

۰ ۰

پایان نامه ارشد (بررسی اصول و تشریفات دادرسی در داوری)

۲۷ بازديد

بررسی اصول و تشریفات دادرسی در داوری



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد (بررسی اصول و تشریفات دادرسی در داوری)
۰ ۰

پایان نامه ارشد ( خسارت تأخیر تأدیه در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران)

۲۸ بازديد

خسارت تأخیر تأدیه در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران



۰ ۰

خرید اسباب بازی لگو

۳۰ بازديد

دلایل محبوبیت لگو شرکت لگو در هر ثانیه ????? قطعه می‌سازد! لگو بزرگ‌ترین شرکت اسباب‌بازی سازی در دنیا است و رتبه‌ی ?? را بین ??? تا برند با ارزش جهان را دارد! تحقیقات نشان داده است مردم ? میلیارد ساعت در سال را صرف بازی با قطعات آن می‌کنند. قطعات آن با دقت خیلی زیاد ساخته می‌شود. لگو اولین اسباب‌بازی کشور آلمان است و قبل آن آلمانی‌ها اسباب‌بازی دیگری نداشتند! محتویات بسته‌ی لگو کلاسیک در سری لگو کلاسیک یا لگو خونه سازی ، طیف وسیعی از بلوک‌ها با رنگین کمانی از رنگ‌ها را در اختیار خواهید داشت. سری لگو کلاسیک، معمولاً شامل بلوک‌های بسیار متنوعی چون در، پنجره، چرخ و حتی چشم می‌باشد. هرآنچه برای ساخت خانه، ماشین، حیوان، ربات و غیره نیاز دارید را می‌توانید در سری لگوی کلاسیک پیدا کنید. یک سری کامل لگو کلاسیک معمولاً از 76 قطعه بلوک یا بیشتر تشکیل شده است. شما می‌توانید با ترکیب بلوک‌ها و استفاده از خلاقیت خود، هر مدلی را بسازید. یا از مدل‌های پیشنهادی در دفترچه‌ی راهنما استفاده کنید. تنها به کمی تصویر ذهنی و تخیل نیاز دارید. خرید اسباب بازی لگو : https://barlitoy.ir/product-category/lego/

۰ ۰

Short kids stories

۳۳ بازديد

Short kids stories

 

 

Anti and Antolon story

 

 

z4_pmfi.jpg

 

One cold autumn day, a little ant named Anti wanted to take home a big piece of biscuit with all his might! He used to stand a little behind biscuit and push it. He would stand in front of it for a while and pull it with his hands and try to make it move!

As he was trying, one of his friends, whose name was Antolon, stood next to him and said:
Hello Anti! what are you doing? And when his eyes fell on the biscuit, he said:
Wow, what a big biscuit! It must be very heavy! Do you want me to help you?

Anti said:
No thanks! I can take it myself!

Antolone said:
This is very heavy! How are you going to take it alone? It is gonna be a hard work!

Anti said:
No! It is not difficult at all! I am very strong and I can handle it myself! Don’t you know that we ants can lift and move loads heavier than ourselves?!

Antolone said:
I did not say that you are not strong! By the way, you are very strong and powerful! And you are right! Ants can do this! But everything has a limit! For example, can we ants lift a big tree branch? Obviously we can’t! So we have to do our work together!

Anti said:
No need to cooperate! I always do my work myself and I don’t need anyone!

Antolone said:
OK! as you like! But if you need help, you can count on me!

Antolon left and Anti started pulling and pushing the biscuit again! It was almost noon and Antti still couldn’t shake the biscuit! He was very hungry! He said to himself:
Maybe if I eat a little of the biscuit, it will be lighter and I can move it! So he started eating biscuits!

When he was full, he looked at the biscuit and realized that its size had not shrunk too much! But he still stuck to his words and was not ready to ask anyone for help!

It was sunset and Sun went to sleep! Anti was tired, but he was only able to move the biscuit a little! That’s why he sat down on the floor and looked at the biscuit! He said to himself:
If I had accepted Antolon’s help in the morning, I would be sitting in my warm and soft house now!

But there was no one to help him! He looked around but did not see anyone! He looked above his head and suddenly he saw Busy, the little bee, flying! He called Busy and begged him to tell Antolon to come to his aid!

 

 

Panda’s magic pencil story

 

 

One sunny day, little panda was tidying his room and putting his books inside the shelf. He would put some books that he had not yet read in front of him so that he could read them sooner.

When he was tidying up under his bed, he suddenly hit a big colored pencil. He took it out from under the bed and looked at it. He did not remember that he had such a large pencil before! He thought to himself:
Maybe I lost this pencil a long time ago and that’s why I don’t remember it!

That’s why he put the pencil on the table and went to arrange the rest of his room! After eating lunch, little panda decided to draw! He wanted to use his big pencil! He had a craving for a big delicious cake, so he painted a beautiful cake and when he was done, he blew on the drawing to remove the crayon powder from it. But suddenly a cake appeared on the table! The little panda was a little scared at first, but when he looked closer, he realized that this was the same cake he had painted.

He slowly moved his hand forward and ate a piece of it. It was very delicious! At that moment, a great thought came to the little panda’s mind! He could draw any food he wanted so that he could and eat it!

From that day on, the little panda painted and ate everything he wanted, such as chocolate, chips, ice cream and puffs, and even very fatty foods such as pizza and lasagna!

It went on like this for a while and the little panda had gained a lot of weight. He was walking very hard and could not fit in the chair in his room anymore!

His belly had grown so much and had come forward that he could no longer see his legs! Until one day after eating a piece of pizza that he had painted, he had a severe stomachache! He got dizzy and fell to the ground!

When he opened his eyes, Dr. Goat was standing above him! He said to the little panda:
You ate too much! From now on, you should be careful about what you eat and you should exercise!

When Doctor Goat left, Little Panda took a look at his own image in the mirror! and He was very surprised! He was very fat! Big belly and big hands and feet! He got so upset!
Now he understood why he walks so hard and can’t play with his friends like before! From that day on, the little panda started to exercise and eat healthy food! Once he wanted to throw away his magic pencil! But he thought to himself:
Why should I throw it away?! I can paint healthy foods with it! Like apples, oranges, lettuce and broccoli!

Every day that passed, the little panda got healthier and felt better! He had turned into the same cute and beautiful little panda and could play with his friends again!

 

For see more short stories for kids click here and here ….

۰ ۰

3 bedtime stories for kids free & best

۲۷ بازديد

3 bedtime stories for kids free & best

 

 

Hansel and Gretel Story for kids

 

 

 

z3_ky0l.jpg

 

In a green forest, there was a woodcutter living there by his wife and his two kids. His son’s name was Hansel and his daughter’s name was Gretel. They were very poor. There were times that they even hadn’t something to eat for a day. One day, our poor woodcutter didn’t have enough money for a loaf of bread.

So when the night came, he started to think and think. At the end, he whispered to his wife:

What will happen to us? We can not feed our kids. they are starving.

I know the solution dear! Said the wife. We will take the kids deep in the forest early in the morning. we will ignite a fire for them and we will give each of them a loaf of bread. Then we will leave them for good. They will never find us again and with this plan, we will get rid of them.

Oh no wife! I can not imagine how I’m gonna do that! I can’t leave my kids alone in the forest! Wild animals will find them and swallow them in a moment.

You stupid man! Yelled the wife! Then the four of us will die out of hunger! You better start and make the coffins.

After a while, the man seemed convinced.

OK! But I really am sad for my poor kids.

Not being able to sleep because of hunger, Hansel and Gretel heard what their step mom planned for them. they cried quietly. Gretel said:

This is the end of our story! We are going to die tommorow!

Be quiet Gretel and don’t afraid! I’ve got this.

He waited until both their parents went to sleep. Then he got up, put on his jacket and slipped out from the back door. He stood near the garden, where the white stones were shining under the moon’s light! He picked up as many stones as he could and filled his pocket with them.

Then he turned back to the house and said to his sister:

Keep calm dear and sleep in peace! God will never forget us!

next morning, just before the sunrise, the step mom came and said:

Wake up! Wake up you lazy kids. We have to go to the forest and cut woods for your father.

Then she gave each of them a bread and said:

This is your dinner. Don’t eat it until then!

Gretel take the bread and hide it under her apron, because Hansel had his pocket full of stones. Then they started their journey to the forest. In their way, Hansel took a stone from his pocket every now and then and dropped it on the ground.

When they reached the heart of the forest, they collect wood with their father and used it to make a fire to keeping them warm. When the fire was ready, The step mom said:

Now lie down and rest kids. Your father and I will collect woods and when we were ready to go, we will wake you up!

After a while, they became tired and fell sleep. When they finally woke up, it was night. Gretel started crying and said:
OMG! How shall we get of this forest?

Don’t even think about it sis! Wait a little bit, when the moon rises, we will easily find our way to home.

And when the full mon got up, Hansel took Gretel’s hand and started to follow the white stones that were shining like silver. They walk all the night and next morning, they reached their house. They knocked the door. When the wife opened the door and saw Hansel and Gretel, she said:

You naughty children! How many hours you slept in the woods! We thought you’ll never come back.

But their father was so happy for seeing his kids once again.

Not very long after, another scarcity came to that area. Gain the children heard their step mom talking to their father:

Everything is finished! We just have a half a loaf and after that we will die! We have to get rid of the kids! This time we will take them even deeper in the woods so they will never find us again.

The man wasn’t happy with this at all! He whispered:

I’d rather to share my last morsel with my kids.

But the tricky step mom didn’t listened to him at all and finally managed to convince him to redo the plan.

Children heard this conversation completely. When the parents went to sleep, Hansel got up and wore his jacket. He wanted to go and pick up more white stones, but the step mom had locked the door. Hansel didn’t manage to get out but he started to comfort his little sister:

Don’t cry little sis! Go to sleep! I’m sure God will help us!

Next morning, the step mom came and woke them up and gave each of them a little piece of bread. even less than before. On they way to the woods, Hansel crumbled the bread in his pocket and every now and then, he dropped a crumb on the ground.

Hansel strewed bread crumbs all along the road. Woman take them deep deep into the forest. Where they never been before in their short lives. Then again they collect wood and made a large fire. The step mom said:

Sit here, you children, and when you are tired you can go to sleep; we are going into the forest to cut wood, and in the evening, when we are ready to go home we will come and wake you up.

So when noon came Grethel shared her bread with Hansel, who had strewed his along the road. Then they fell sleep, and the evening passed, and no one came for the poor children. When they woke up it was dark night. Hansel comforted his little sister:

Wait a little, Gretel, until the moon gets up. We will be able to find our way by the bread crumbs I scattered on the road.

So when the moon rose they got up, but they there were no bread crumbs on the ground, cause the birds of the forest and of the fields had come and eat them. Hansel thought they might find the way all the same, but they could not.

They walked that night, and the next day from the morning until the evening, but they could not find the way back to their home, and they were starving, for they had nothing to eat but the few berries they could pick up.

When they got very tired and decided to lay down under a tree and sleep.

It was now the third morning since they had left their father’s house. They were always trying to get back to it, but instead of that they only found themselves farther in the wood, and if help had not soon come they would have been starved.

About noon they saw a pretty snow-white bird sitting on a branch, and singing so sweetly that they stopped to listen. And when he had finished the bird spread his wings and flew before them, and they followed after him until they came to a little house, and the bird landed on the roof, and when they came closer they saw that the house was built of sweets, and roofed with cakes; and the window was of transparent sugar.

We will have some of this, said Hansel, and make a fine meal. I will eat a piece of the roof, Gretel, and you can have some of the window-that will taste like sugar.

So Hansel reached up and broke off a bit of the roof, just to see how it tasted, and Gretel stood by the window and chewed it. Suddenly they heard a thin voice coming from the inside:

Nibble, nibble, like a mouse,
Who is nibbling at my house?

And the children thought:

Never mind, It is the wind.

And they continued eating, not paying attention o the sound. Hansel, who found that the roof tasted very nice, took down a great piece of it, and Gretel pulled out a large round window-pane.

Then the door opened, and an aged woman came out, leaning upon a crutch. Hansel and Gretel felt very scared, and they dropped all was in their hands. The old woman, however, nodded her head, and said:

Ah, my dear children, how did you end up here? You must come in and stay with me, there is no problem with that.

So she took them each by the hand, and led them into her little house. And there they found a good meal laid out, of milk and pancakes, with sugar, apples, and nuts. After that she showed them two little white beds, and Hansel and Gretel laid themselves down on them, and thought they were in heaven.

 

Source: Hansel and Gretel Story

 

 

 

Cinderella Story for kids

 

 

 

Once upon a time, there lived a poor servant girl named Cinderella. She was a patient, tender and kind girl. His days were long and tiring. Full of the most boring and worst housework.

Washing the floor, washing the clothes, dusting the shelves and cooking food were the tasks that she had to do during the day. Cinderella was forced to work from morning to evening without receiving a single Penny.

Cinderella’s mother died when she was very young, and her father remarried soon after. But his new wife was a nasty woman. She had two daughters from her previous marriage who were as naughty as she was.
They tormented poor Cinderella terribly every day. One day, when Cinderella was sweeping the ashes from the fireplace, they mocked her and sang:

Poor girl, poor girl
Her face is black, burnt and ugly

Even though her stepmother and half-sisters had tormented her for years, she had never once disrespected them or tried to take revenge on them. She did not wish them ill at all.
She patiently did the housework, hoping that when she grew up she could run away and start the wonderful life she longed for.

One day when Cinderella was working at home, someone knocked on the door. Cinderella hurriedly opened the door. Behind the door stood a short, fat man dressed in royal robes and holding an important scroll.


Cinderella’s stepmother entered the room.
She said impatiently:

What is the reason for all this happiness?

Oh…mom…we’ve been invited to the royal party and I’m sure one of us will be chosen as the new princes.

The stepmother replied with a mocking smile:

Of course you do, what prince wouldn’t want to marry my sweet and precious children!

Cinderella was desperately trying to quiet them down a bit. Because she knew in her heart that any prince would rather live alone for the rest of his life than to blacken his fortune by marrying these rude girls.
The stepmother turned to Cinderella and shouted:

Why did you stop and look? Prepare the clothes.

Cinderella nodded and said:

Yes Mam!

Cinderella wanted more than anything to go to the royal party. But she did not dare to ask permission from her wicked stepmother, because she knew that the wicked stepmother would not give her this permission. So she busied herself with housework and of course preparing her half-sisters’ dresses.

The evening of the royal royal feast arrived.
A magnificent horse-drawn carriage pulled up to the front door of the house, and the half-sisters, dressed in their hand-embroidered dresses, entered the carriage with much pomp and show.
Cinderella looked at them with great sadness and sighed deeply.

She said to herself:

If I could only have one wish for the rest of my life, it would be to attend a royal party and get away from the dreaded and boring housework for just one night.

Suddenly, a great light appeared in the sky.
A small fairy appeared in front of Cinderella, holding a small wand.

Fairy said happily:

Your wish will come true!

Cinderella asked in surprise:

what?

I will fulfill your wish; Because I am your fairy godmother. Oh, how much you have suffered in silence all these years. You have a kind soul. A kind and patient young lady.

Cinderella exclaimed happily

Oh I can’t believe it!!

But suddenly a frown appeared on her face.

But I’m not ready, Fairy Godmother. My clothes are cotton and my shoes are torn. I can’t be in the palace like this!

Fairy Godmother said with a smile:

Don’t worry, Cinderella. All I need to make your wish come true is a pumpkin, a rat, two mice and four grasshoppers.

Cinderella looked very confused.

So hurry up dear. hurry up!!

Cinderella ran and prepared everything that the fairy godmother said.
First, Cinderella went to the garden and came back with a big and ripe pumpkin. The fairy godmother tapped it once with her wand and in an instant the pumpkin turned into a magnificent golden carriage.
Then, Cinderella returned a mouse from the mouse trap in the kitchen.
Fairy godmother said:

Great dear, now if you don’t mind putting them on the carriage seat for me

Cinderella quickly did this.

The fairy waved her wand again. The two mice that Cinderella found in the barn turned into two servants in classy clothes. The four grasshoppers turned into four magnificent white horses.

said the fairy godmother

And now for the final magic…

And she hit Cinderella on the shoulder with her wand.
A spark rose. The old clothes she was wearing a moment ago suddenly changed. Cinderella sparkled in a magical, sparkly gown fit for a princess. Cinderella looked at her feet. He was wearing a pair of very beautiful glass shoes that glowed in the dark.

Fairy godmother cried:

Amazing!!! But remember that at 12 o’clock at night, this magic spell will be broken and your clothes will turn into old clothes.

Cinderella said as she kissed her fairy godmother on the cheek

I understand. And thank you very much for the great favor you have done to me Fairy Godmother!!

Cinderella entered the carriage and drove to the royal party.

As the golden carriage passed through the palace gates, trumpets sounded and Cinderella was given a royal welcome.
All the ladies were amazed at her magnificence.
As she entered the ballroom, the prince was immediately struck by Cinderella’s elegance and the warmth of her smile.
The prince approached.
He bowed his head slowly and extended his hand and said:

Ma’am, would you do me the honor to dance with you?

Cinderella said with dignity and kindness:

Sure! I will be so happy.

The orchestra started playing.

Everyone in the ballroom was staring at them. Cinderella’s stepsisters were watching this scene, but Cinderella had changed so much that they didn’t recognize her at all. Instead, they stared at Cinderella with envy.
From that moment on, the prince only had eyes for Cinderella. They danced the whole night in each other’s arms and enjoyed each other’s company.
Many hours left.
9 pm
10 pm
11 pm
Suddenly Cinderella looked at the clock. It was one minute to midnight and he only had one minute to break the spell.
He told the prince

 

 

Source: Cinderella Story

 

 

 

The Little Mermaid Stories for kids

 

 

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

 

Source: The Little Mermaid Story

۰ ۰

کاربرد کفپوش اپوکسی در چه زمینه هایی است؟

۳۳ بازديد

کفپوش اپوکسی چیست؟

در پاسخ به سوال کفپوش اپوکسی چیست؟ می توان گفت کفپوش اپوکسی، پوششی از جنس پلیمر است که روی بتن یا موزاییک در لایه های مختلف اجرا می شود. اپوکسی را نمی‌توان روی آسفالت اجرا کرد ولی سطوحی مانند سنگ، بتن یا موزاییک برای اجرای اپوکسی مناسب هستند. در نتیجه اگر سطح شما دارای پستی بلندی بالایی است پیشنهاد می کنیم قبل از اجرای کفپوش اپوکسی، زیرایند را با بتن ماله پروانه یا موزاییک پوشش دهید. البته در این شرایط موزاییک همواره به صرفه تر است.

حال این سوال مطرح می شود که چرا باید سنگ، بتن یا موزاییک را با کفپوش اپوکسی پوشش داد؟

با ما همراه باشید تا از مزیت های کفپوش اپوکسی برایتان بگوییم.

مزایای کفپوش اپوکسی

اولین ویژگی کفپوش اپوکسی حفاظت آن از سطح زیر خود در برابر سایش و فرسایش است. این ماده یک سطح تمیز، یکدست و بدون درز ارائه می دهد. جالب است بدانید اپوکسی هرگز گرد و غباری از خود ایجاد نمی کند.

کفپوش اپوکسی دارای مقاومت مکانیکی بالایی است و می تواند حدود ? تا ? تن بار را تحمل کند. علاوه بر این، اپوکسی دارای مقاومت شیمیایی خوبی در برابر اسید، قلیا، حلال و سایر مواد شیمیایی است.

جدا از مسائل فنی ظاهر کفپوش اپوکسی بسیار مدرن، شیک و زیباست. جهت اجرای این کفپوش هیچ گونه محدودیت در مورد رنگ بندی وجود ندارد. در شرکت ماناپلیمر مشتری می تواند فام و رنگ دلخواه خود را از این صفحه انتخاب کند. ویژگی کاربردی این کفپوش ها قابلیت خط کشی و علامت گذاری آن است.

در نهایت باید بگوییم که تمیز کاری کفپوش های اپوکسی بسیار راحت است و شما هیچ گونه نگرانی در زمینه شستشوی آن نخواهید داشت.

معایب کفپوش اپوکسی

کفپوش اپوکسی دارای معایب جدی نمی باشد و به همین جهت است که استفاده از آن در سال‌ های اخیر افزایش یافته است. ولی از ضعف های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد

  1. هزینه آن به ازای هر متر مربع در مقایسه با رنگ های معمولی بالاتر است چون از مواد اولیه گرانتری استفاده می شود و نسبت به رنگ خیلی مقاوم تر است.
  2. در بعضی از کاربرد ها که انعطاف پذیری کفپوش برای ما اهمیت دارد ممکن است اپوکسی شکننده محسوب می شود.
  3. اپوکسی در صورتی که در معرض نور آفتاب قرار گیرد تمایل به زرد شدن و افت براقیت خواهد داشت و بعد از گذشت زمان دچار پدیده گچی شدن خواهد شد

 

.

c1_jdz5.jpg

.

.

کاربرد کفپوش اپوکسی در چه زمینه هایی است؟

کفپوش اپوکسی رایج ترین نوع از کفپوش های صنعتی محسوب می شود. همانطور که در بخش قبل ذکر گردید اپوکسی کف دارای مزایای عمده ای می باشد و عموما در صنایع زیر استفاده می‌گردد:

?) دارو سازی ?) نفت گاز و پتروشیمی  ?) صنایع آب فاظلاب  ?) صنعت مواد شوینده  ?) انبارداری  ?) صنایع خودرو سازی ?) تولید قطعات کامپیوتر و آی تی  ?) صنایع حمل و نقل ریلی ?) کارخانه های مواد شیمیایی و رنگزری  ??) بیمارستان ها و مراکز بهداشتی ??) سالن های ورزشی  ??) پارکینگ ها  ??) تولید مواد غدایی  ??) صنایع تولید مواد آرایشی ??) صنایع بسته بندی ??) تصفیه آب و تصفیه خانه ها  ??) اتاقهای ابزار دقیق  ??) اتاق های سرور  ??) صنایع فولاد

انواع کفپوش اپوکسی

اپوکسی کف با توجه به کاربردی که از آن انتظار می رود، به روش های مختلف ساخته و اجرا می شود. شاید بیش از ده نوع کفپوش اپوکسی مختلف وجود دارد که در زیر به توضیح مهم ترین انواع آن می پردازیم. هر کدام از انواع زیر در مقاله هایی جداگانه به صورت مفصل توضیح داده شده اند، از طریق لینک های آبی رنگ می توانید این مقالات را مطالعه کنید.

کفپوش اپوکسی صنعتی

یکی از انواع مهم کفپوش های صنعتی، اپوکسی با ترافیک بالا است که مخصوص کارخانجاتی طراحی شده است که در آن ماشین آلات و وسایل سنگین تردد دارند. با توجه به بار و اصطکاک ماشین آلات می توان کفپوش اپوکسی را در ضخامت های مختلفی اجرا کرد. به عنوان مثال کفپوش سه میلی متری اپوکسی بار حدود ? تا ? تن را به خوبی تحمل می کند. در صورت تردد لیفتراک های سنگین تر از کفپوش هایی با ضخامت بالاتر استفاده می شود.

کفپوش اپوکسی آنتی استاتیک

کفپوش اپوکسی آنتی استاتیک از تجمع بار روی سطح جلوگیری می کند و دارای خاصیت رسانایی می باشد. از این کفپوش در مکان هایی که به دنبال حذف الکتریسیته ساکن هستند استفاده می شود. به عنوان مثال در اتاق های سرور از اپوکسی آنتی استاتیک استفاده می کنند تا به سرور ها آسیبی نرسد. همچنین در اتاق های جراحی از این کفپوش ها استفاده میکنند زیرا دستگاه های پزشکی نسبت به الکتریسیته ساکن حساس هستند.

کفپوش اپوکسی آنتی باکتریال

کف بیمارستان ها و اتاق‌های تمیز باید به نحوی اجرا گردند که کمترین میزان آلودگی را جذب کرده و از رشد باکتری جلوگیری کنند. کفپوش های اپوکسی آنتی باکتریال در موارد خاص به همراه ذرات نانو نقره تهیه می شوند تا خاصیت از بین بردن میکروب ها را داشته باشند. در کشور عزیزمان به علت قیمت بسیار بالای ذرات نانو نقره از این ماده استفاده نمی کنند. خوشبختانه کفپوش اپوکسی بیمارستانی، حتی اگر فاقد نقره باشد، می تواند از رشد باکتری های جلوگیری کند.

کفپوش اپوکسی پارکینگ

امروزه در پارکینگ مراکز خرید بزرگ و ساختمان های تجاری از کفپوش اپوکسی پارکینگ استفاده می شود. این کفپوش های قابلیت خط کشی دارند، ضد لغزش و سایش بوده و به راحتی تمیز می شوند. تمام این ویژگی ها در کنار قیمت مناسب، کفپوش اپوکسی را به بهترین گزینه جهت پوشش کف پارکینگ تبدیل کرده است.

کفپوش اپوکسی در منزل

اگرچه پوشش اپوکسی کف برای مقاصد صنعتی طراحی شده است ولی تنوع فام، یکپارچه بودن، عایق بودن و خیلی از خواص آن باعث شده که از کفپوش اپوکسی در منازل نیز استفاده گردد. با ترکیب رنگ های مختلف می توان سطحی کاملاً زیبا و جذاب ایجاد نمود که بسیار چشم نواز بوده و به لحاظ تزئینی بسیار جالب توجه است. در این کفپوش ها از لاک اپوکسی شفاف که محصولی وارداتی است استفاده می شود.

کفپوش اپوکسی سه بعدی

یکی از کاربردهای مهم و دکوراتیو اپوکسی کف، کفپوش اپوکسی سه بعدی است. در این خصوص با تلفیق سیستم اپوکسی با یک نقاشی سه بعدی که توسط لاک اپوکسی محافظت می شود می توان یک زیبایی ویژه ای ایجاد کرد که در سالیان اخیر بسیار مورد توجه واقع شده است. روش اجرا و مواد کفپوش اپوکسی سه بعدی کاملاً مشابه با کف پوش اپوکسی در منزل است و صرفاً یک نقاشی سه بعدی بر روی سطح نصب می گردد که زیبایی ویژه ای را ایجاد می کند.

 

۰ ۰

سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث و اهمیت آن

۳۱ بازديد

سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث و اهمیت آن

 

بیمه شخص ثالث به عنوان یکی از اصلی‌ترین انواع بیمه‌های خودرو، به منظور پوشش دادن خسارات مالی ناشی از تصادفات و حوادث خودرو مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این نوع بیمه، شرکت بیمه مسئول پرداخت خسارت‌های مالی به شخص ثالث واردکننده خسارت می‌باشد. اما برای اینکه بیمه‌گزاران بتوانند از این پوشش به بهترین شکل بهره‌مند شوند، باید با سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث و اهمیت آن آشنا باشند.

 

تعهدات مالی بیمه شخص ثالث چیست و چگونه مشخص می‌شود؟

 

تعهدات مالی بیمه شخص ثالث به طور کلی توسط بیمه مرکزی مشخص می‌شود و در واقع حداکثر میزان خسارت مالی است که شرکت بیمه برای پرداخت به شخص ثالث مقصر تعهد دارد. در این مورد باید توجه داشت که سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث با توجه به دیه مصوب در هر سال تعیین می‌شود. حداقل میزان پوشش مالی بیمه شخص ثالث ?.? درصد از دیه اعلام شده در ماه‌های حرام است. بنابراین، بیمه‌گزاران باید بهاین نکته توجه کنند که سقف تعهدات مالی و جانی بیمه شخص ثالث یکسان نیست و به دیه مصوب در هر سال بستگی دارد.

 

برخی از موضوعات مرتبط با این موضوع را دنبال کنید. موضوعات مرتبط با بیمه ثالث ایران به همراه بررسی قیمت بیمه ثالث ایران و موارد مرتبط با استعلام در استعلام بیمه ثالث ایران و همچنین موارد مرتبط با بیمه بدنه در قیمت بیمه بدنه ایران این موارد اطلاعات کاملی در مورد انواع بیمه را ارائه می‌دهند.

 

اهمیت سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث

 

سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث برای بیمه‌گزاران بسیار اهمیت دارد. در صورتی که خسارت‌های ناشی از تصادفات و حوادث خودرو بیشتر از سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث باشد، بیمه‌گزار می‌بایست بابت مابقی خسارت به صورت شخصی پرداخت کند. این موضوع می‌تواند برای بیمه‌گزاران پیامد‌های بسیاری داشته باشود. به عنوان مثال، در صورتی که شخصی در یک تصادف شریک باشد و خسارت مالی ناشی از تصادف بیشتر از سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث باشد، شخص ممکن است به موجب حکم دادگاه مجبور به پرداخت مبالغ بسیار بیشتری شود.

z2_2ojr.jpg

 

سقف پرداخت خسارت برای ماشین‌های نامتعارف

 

باید توجه داشت که برخی از ماشین‌هایی که قیمت و ارزش آن‌ها بیشتر از ?? درصد دیه است، به عنوان ماشین‌های لوکس یا نامتعارف شناخته می‌شوند. در این صورت، سقف پرداخت خسارت بیمه شخص ثالث برای این نوع ماشین‌ها متفاوت است. برای محاسبه میزان خسارت پرداختی به ماشین‌های نامتعارف، باید مبلغ خسارت وارد شده را در قیمت روز گران‌ترین خودروی متعارف تقسیل کرده و سپس آن را بر ارزش خودروی نامتعارف آسیب‌دیده تقسیم کرد. در صورتی که میزان این خسارت بیشتر از سقف تعهدات مالی بیمه شخص ثالث باشد، بقیه خسارت می‌تواند با بیمه بدنه خودروی متعارف جبران شود.

۰ ۰

چند نکته در خصوص زگیل های تناسلی

۲۷ بازديد

زگیل تناسلی چیست ؟

از کجا می آید و با ما چه میکند ؟

در این پست که از کانال تگرام دکتر دیانا حسینی بهترین متخصص درمان زگیل تناسلی زنان در مشهد برداشته شده است قصد داریم همه چیز درباره زگیل تناسلی را شرح دهیم . از ایجاد تا درمان زگیل تناسلی.

علت به وجود آمدن زگیل تناسلی در زنان

همه افرادی که از نظر جنسی فعال هستند در برابر عوارض HPV از جمله زگیل تناسلی آسیب پذیر هستند

این علائم به این معنی است که شما ممکن است  زگیل تناسلی داشته باشید :

 یک یا تعداد بیشتر توده یا توده بدون درد در اطراف واژن، آلت تناسلی یا مقعد

 خارش یا خونریزی از ناحیه تناسلی یا مقعد

- شریک جنسی که زگیل تناسلی دارد، حتی اگر علائمی نداشته باشید.

ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) یکی از شایع ترین علل بیماری های مقاربتی در مردان و زنان در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. شایع ترین تظاهرات HPV در ناحیه تناسلی زگیل های آنوژنیتال یا کندیلوماتا آکومیناتا است.

 این ضایعات به صورت پاپول، ندول یا رشد نرم، رشته‌ای، صورتی، بی‌حرکت یا ساقه‌دار ظاهر می‌شوند. معمولاً رشد اگزوفیتی شبیه به گل کلم وجود دارد و معمولاً بدون علامت است.  

چند نکته در خصوص زگیل های تناسلی :

 بیش از نیمی از افراد فعال جنسی در طول زندگی خود به HPV آلوده می شوند.

بخش های تناسلی علیرغم خوش خیم بودن، به دلیل عدم درمان موثر، با بار بیماری و کاهش کیفیت زندگی همراه است.

 واکسن های پیشگیری کننده عفونت HPV که شایع ترین واکسن های پرخطر و کم خطر را هدف قرار می دهند، در برنامه ملی ایمن سازی بسیاری از کشورها در سال 2008 گنجانده شده اند.

مطالعات نشان می دهند که برنامه واکسیناسیون عمومی HPV در کاهش قابل توجه شیوع زگیل تناسلی در بین بیماران واجد شرایط واکسن در کشورهایی که به طور موثر برنامه واکسیناسیون را دنبال میکنند موثر بوده است.

زگیل تناسلی را بشناسیم ؟

زگیل تناسلی زائده های نرمی هستند که روی اندام تناسلی ظاهر می شوند.  آنها می توانند باعث درد، ناراحتی و خارش شوند. آنها یک عفونت مقاربتی (STI) هستند  که توسط سویه های کم خطر ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) ایجاد می شود. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC)،  HPV  شایع ترین بیماری در بین همه بیماری های مقاربتی است.

در مورد تاثیر کاندوم در پیشگیری از زگیل تناسلی به این موضوع مهم دقت داشته باشید که کاندوم 100 درصد از انتقال زگیل تناسلی جلوگیری نمیکند، اما به طور قابل توجهی بار ویروسی را که وارد بدن می شود کاهش می دهد. با توجه به این نکته که اکثر افراد آلوده هیچ علامتی از عفونت ندارند ، پس استفاده از کاندوم میتواند شانس انتقال ویروس زگیل تناسلی را کاهش دهد. در اکثرمواقع سیستم ایمنی به تنهایی حریف ویروس زگیل تناسلی میشود و معمولاً در عرض 12 تا 18 ماه قادر به مقابله با این ویروس و حذف کامل آن از بدن است. البته که سلامت جسمی و تغذیه صحیح و موارد دیگری که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد نقش تعیین کننده در این که سیستم ایمنی وظیفه خود را به درستی انجام دهد دارد.

 

 

۰ ۰

5 ویژگی شیرآلات ساختمانی و بهداشتی که کار شما را ساده می کند!

۳۳ بازديد

5 ویژگی شیرآلات ساختمانی و بهداشتی که کار شما را ساده می کند!

شیرآلات بهداشتی از پرکاربردترین تجهیزات ساختمانی است که انواع مختلفی دارد. هر یک از شیرآلات ممکن است تکنولوژی یا ویژگی خاصی داشته باشند که انجام کار معینی را بهینه کند. برخی از این ویژگی ها عبارتند از تنوع حالت های پاشش آب، حفظ دمای آب در بازه تعیین شده، پرلاتور با کیفیت، دامنه دسترسی بالا، قابلیت فعال سازی با فرمان صوتی که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

ویژگی های کابردی شیرآلات بهداشتی و ساختمانی

تکنولوژی تولید شیرآلات بهداشتی روز به روز در حال پیشرفت است و انواع گوناگون شیرآلات با ویژگی های کارآمدتر تولید می شود. در زندگی مدرن دیگر نیاز کاربران صرفا دسترسی به آب نیست، بلکه دسترسی هر چه سریع تر و استفاده هر چه راحت تر از آب جهت سرعت بخشیدن به امور روزمره مانند شستشوی ظروف و یا آشپزی است. قیمت شیرآلات نیز با توجه به این تفاوت ها بسیار متنوع شده است و افراد می توانند با توجه به نیاز و درآمد خود شیرآلات ساختمانی مناسبی را تهیه نمایند.

دامنه قیمت شیرآلات از قیمت شیرآلات ارزان تا لوکس را شامل می شود. بیشتر افراد هنگام خرید شیرآلات بهداشتی، تنها به برند و قیمت شیرآلات توجه دارند. در حالی که مواردی مانند جنس، کیفیت و گارانتی در نظر گرفته نمی شوند. کیفیت شیرآلات لزوماً با مشاهده ظاهر و یا سبک سنگین کردن شیرآلات قابل تشخیص نیست. بر خلاف باور عمومی، شیرآلات سبک نیز ممکن است با کیفیت باشند. وزن شیرآلات نشان دهنده میزان مواد اولیه به کار رفته در تولید شیر و عامل مهمی در تعیین قیمت شیرآلات است؛ اما سنگین بودن شیرآلات نشان دهنده کیفیت بالا نیست. بلکه استاندارد بودن مواد اولیه مهمترین عامل در تعیین کیفیت شیرآلات است.

smart_faucet_cdqo.jpg

تنوع حالت های پاشش آب

یکی از ویژگی هایی که احتمالاً دیگر عادی شده است ولی در واقع کار ظرف شستن یا آبکشی میوه ها و سبزیجات را بسیار ساده می کند، تنوع حالت های پاشش آب است. این ویژگی بیشتر در شیر ظرفشویی شاوری رایج است. آبریز این نوع شیر ظرفشویی مجهز به یک دکمه و یا ضامن تغییر وضعیت پاشش آب از حالت عادی به حالت اسپری و برعکس است. زمانی که نیاز به پوشش دامنه بیشتری توسط جریان آب وجود دارد می توانید حالت اسپری را فعال کنید و پس از پایان کار آن را به حالت اولیه باز گردانید.

حفظ دمای آب در بازه تعیین شده

یکی از امکانات جالب شیرآلات بهداشتی ترموستاتیک حفظ دمای آب در بازه تعیین شده است. شیرآلات ترموستاتیک اجازه بالاتر یا پایین تر رفتن دمای آب را از محدوده معین نمی دهد. این نوع شیرآلات در حمام بسیار کاربردی است و از ایجاد سوختگی توسط آب داغ جلوگیری می کند. ویژگی حفظ دما سهولت کاربری بسیاری برای افراد سالخورده و خردسال فراهم می آورد. بازه دمای مورد نظر را یک بار تنظیم می کنید و کافی است کاربر آب را باز و بسته کند.

پرلاتور یا آبفشان با کیفیت

یکی از قطعاتی که علاوه بر کمک به مصرف بهینه آب، کیفیت فشار و مساحتی که جریان آب پوشش می دهد را بهبود می بخشد پرلاتور یا آبفشان است. این قطعه انواع مختلف دارد که هرکدام فرم و میزان آب خروجی متفاوتی را از شیر تعیین می کند. معمولآً آبفشان بر روی شیرآلات و شیلنگ توالت در کارخانه نصب می شود. اما در صورت بروز اشکال و یا کهنه شدن پرلاتور می توانید آن را به راحتی از کارخانه تولید کننده برند شیرآلات خود و یا فروشگاه تاسیساتی خریداری نمایید. شیرآلات با کیفیت و استاندارد حتماً دارای آبفشان است.

دامنه دسترسی بالا

یکی دیگر از امکاناتی که بیشتر در انواع شیرآلات آشپزخانه اهمیت خود را نشان می دهد دامنه دسترسی آبریز آن است. هر چه این دامنه بیشتر باشد، کاربران راحت تر می توانند آب را به نقاط مختلف سینک برسانند و آبکشی میوه و ظروف بزرگ را انجام دهند. علم برخی مدل ها مانند شیر ظرفشویی فنری در بین شیرآلات ظرفشویی بزرگ تر است و یا آبریز مدل های شاوری قابلیت خارج شدن از سر علم را دارد که دسترسی به تمام فضای سینک را امکان پذیر می کند. برخی مدل ها نیز مانند شیرآلات روگازی یا پات فیلِر بالای گاز نصب می شود و با توجه به طول بازوهای خود آب را به قابلمه و یاکتری روی گاز، بدون نیاز به جا به جایی آن، می رساند.

قابلیت فعال سازی صوتی

یکی دیگر از قابلیت های شیرآلات مدرن، امکان فعال سازی صوتی است. کاربر می تواند به واسطه این تکنولوژی با فرمان صوتی شیر آب را باز و بسته کند و میزان مشخصی آب در دمای دلخواه دریافت نماید. این ارتباط از طریق دستیارهای صوتی مانند گوگل و الکسا برقرار می شود. شیرآلات دارای قابلیت کنترل صوتی به طور خاص برای نصب در آشپزخانه کارایی بسیار بالایی دارد و زمانی که هر دو دست گرفتار و یا چرب است، به راحتی و بدون آلوده کردن شیر ظرفشویی، می توانید آن را باز کنید.

جمع بندی

همانطور که بررسی شد انواع شیرآلات ساختمانی و بهداشتی با امکانات گوناگون در بازار عرضه می شود که هر یک به نوعی فعالیت روزمره کاربران را ساده می کند. امکاناتی مانند تنوع حالت های پاشش آب، پرلاتور با کیفیت و دامنه دسترسی بالا برای مدت طولانی تری در شیرالات بهداشتی وجود داشته است. اما بعضی ویژگی ها مانند قابلیت فعال سازی با فرمان صوتی و حفظ دمای آب در بازه دلخواه از قابلیت های جدید شیرآلات به حساب می آید.

منبع

۰ ۰